دغدغه های شغلی،
روزی كه شیفت بودم، بچه ام سقط شد
پلات: «وقتی پرستار باشی از زندگی چیزی نمی فهمی. بیشتر اقوام و آشنایان وقتی گرفتار مشكل یا بیماری می شوند در هر ساعت از شبانه روز تماس می گیرند و مشاوره می خواهند اما وقتی ما گرفتار گرفتاری می شویم هیچكس نیست كه حالمان را بپرسد.»
بیشتر در بخش های قلب و سی سی یو كار كرده است و بزرگ ترین دغدغه اش این است كه روز شیفتش اتفاق بدی برای بیمار نیفتد برای اینكه با خطرات بسیاری مثل سقوط بیمار از تخت و آریتمی هایی كه ممكنست از چشم دور بماند، روبه روست كه حتی منجر به نقص عضو یا مرگ بیمار هم شده است. او تجربه های خوشایندی از شیفت های كاری اش ندارد.
یك بار كه ۱۳ هفته حامله بوده است به سبب سقوط بیمار از تخت، جنینش سقط شده است. این پرستار كه دوست ندارد اسمش را بیاورد درباره تجربه های كاری اش می گوید: «بیمار، سكته قلبی حاد كرده بود و گرفتار كم رسیدن اكسیژن به مغز شده بود و یكباره بلند شد و روی تخت ایستاد و اگر می افتاد به بیمار تخت كناری می خورد بدین سبب سریع دویدم و بیمار را گرفتم كه روی زمین نیفتد. همكارانم می گفتند از ترس صورتت كج شده بود. از همان روز با مشكل مواجه شدم و بچه ی دومم سقط شد. حداقل دو ماه زمان برد تا بتوانم به زندگی عادی ام برگردم. اتفاقات مشابه این در شیفت های پرستاران زیاد می افتد. سطح برخورد مردم در بیمارستان های مناطق مختلف ایران هم متفاوت می باشد. برای مثال خیلی از بیماران نمی دانند تخت های بیمارستان چرخ دارد و نباید روی تخت بایستند. گاهی اوقات بیماران سكته شدید قلبی كرده اند و پزشك اورژانس تشخیص درستی نمی دهد و آنرا با معده درد اشتباه می گیرد و متاسفانه همیشه پرستار باید جوابگوی این اتفاقات باشد.»
او درباره نحوه ی برخورد با خطای پرستاران توضیح می دهد: «اگر بیمار یا خانواده اش شكایت كند، پرستار باید دیه بیمار را بپردازد. برای مثال موردی داشتیم كه نیروی خدماتی بخش، ظرف ادرار را روی سطل زباله گذاشته بود و به بیمار گفته بود اگر شب نیاز به دستشویی داشتی خودت ظرف را بردار و زمانی كه مریض بیدار شده تا ظرف را بردارد از تخت سقوط و فوت كرده است و مسئولیت پرداخت دیه ی او بین پرستاران شیفت تقسیم شده است.»
این پرستار ۲۸ سال از سن ۴۸ ساله اش را در بیمارستان ها گذرانده است. علاقه بسیاری به رشته پزشكی داشته و زمانی كه كنكور داده برای پزشكی رتبه نیاورده است و به این امید كه بتواند درسش را تا مقطع دكتری ادامه دهد رشته پرستاری را انتخاب نموده است اما پس از ازدواج درگیر مشكلات زندگی می شود و نمی تواند ادامه تحصیل بدهد.
او معتقد است: «فكر می كنم مثل بعضی از كارهای دیگر، بعضی افراد فقط برای رشته پرستاری انتخاب شده اند. احساس می كنم من هم برای این رشته ساخته شده ام اما به هیچ وجه تحصیل در آنرا به اعضای خانواده ام سفارش نمی كنم. دخترم به سبب یك سری مسائل این رشته را انتخاب نكرد اما زمانی كه خواهرم در این رشته قبول شد، به او پیشنهاد كردم این كار را نكند برای اینكه یك پرستار از ۱۵۴ واحدی كه در دانشگاه پاس می كند، ۱۵۰ واحدش به درد زندگی او و اطرافیانش می خورد. در واقع شمعی است كه خودش می سوزد و اطرافیان از او استفاده می نمایند اما خودش زندگی ندارد. یك پرستار تمام زندگی اش فداكاری است. شب عید كه همه دوست دارند دور هم باشند، پرستار شیفت كاری دارد و اگر عاشق این رشته نباشد، نمی تواند در این حرفه دوام بیاورد. اما اگر هدف، داشتن یك شغل و درآمد باشد، موضوع فرق می كند. اگر یك پرستار بخواهد در این رشته عاشقانه كار كند باید همه چیزش را قربانی كند. بدین سبب من به اطرافیانم كه علاقه خاصی به این رشته نداشتند و فقط می خواستند تسهیلات و كاری داشته باشند، سفارش كردم اگر عشق و علاقه ای وجود نداشته باشد درس خواند در این عرصه بی فایده است.»
این پرستار درباره دغدغه های كاری اش می گوید: «پرستاران باید طبق قانون وزارت كار ۱۹۵ ساعت در ماه كار كنند كه شامل كار هر روزه به همراه دو شیفت جمعه در ماه می شود. هم اكنون هم كه قانون بهره وری در بعضی از بیمارستان ها اجرا شده است، نسبت به سابقه كاری پرستاران ساعت كاری كمتر می شود. این قانون حدودا در بیمارستان های دولتی اجرا و در بیمارستان های خصوصی اصلا اجرا نمی گردد. پرستاری تا دو سال قبل مشاغل سخت محسوب می شد اما به سبب اختلافات موجود و مشكل پرداخت تامین اجتماعی، دیگر جزء مشاغل سخت محسوب نمی گردد. از طرفی حدود ۱۰ سال است بیمارستان ها درگیر مسائلی مثل اعتباربخشی و حاكمیت بالینی هستند. این اتفاق برای پرستار محدودیت های بسیاری به وجود می آورد و سبب می شود بجای آنكه پرستار بر بالین بیمار باشد، درگیر سندسازی و آموزش های اعتباربخشی شود و چون این با كار پرستاری منافات دارد، جنجال های بسیاری به وجود می آورد. سرپرستار باید در جلسات اعتباربخشی پاسخگو باشد و درباره گزارش پرستاری و دستور پزشك توضیح دهد و این مسائل را به صورت دائم به پرسنل منتقل كند. بنا بر این چون سرپرستار برنامه پرستارها را می نویسد منجر به جنجال و درگیری با پرستار می شود.»
او كه تجربه كار در بیمارستان های خصوصی و دولتی را دارد، درباره تفاوت مراكز خصوصی و دولتی توضیح می دهد: «اوضاع بیمارستان های دولتی پس از سال ۱۳۷۵ بهتر شد. بیمارستان های خصوصی به سبب مسائل اقتصادی كشور و تحریم با مشكلات مالی روبه رو هستند و نخستین برخوردشان دراین زمینه حقوق و دستمزد پرستاران است برای اینكه پرستاران بیشترین قشر یك بیمارستان را می سازند و نسبت به كادرهای دیگر در دسترس تر هستند. بنا بر این یا مبلغ اضافه كاری آنها كم می شود یا ساعت كاری شان افزوده می شود. اوضاع بیمارستان های خصوصی تا پیش از سال ۱۳۸۰ بهتر بود. با وجود همه مشكلاتی كه در بیمارستان های دولتی وجود دارد با این وجود این بیمارستان ها وضعیت بهتری نسبت به بیمارستان های خصوصی دارند و قانون بهره وری را اجرا می كنند. بااینكه كارانه ها در بیمارستان های دولتی یك تا دو سال به تاخیر می افتد اما مزایای بهتری نسبت به بیمارستان های خصوصی دارند. بیمارستان های خصوصی مزایای خوبی برای كادر خود در نظر نمی گیرند. بیمارستان های دولتی تجهیزاتی كه استفاده می نمایند خیلی بهتر از بیمارستان های خصوصی است. گرچه ممكنست مراكز دولتی از نظر ظاهر تفاوت هایی با بیمارستان های خصوصی داشته باشند اما كسی به جهت اینكه پرستار از دو سرنگ برای بیمار بهره برده است، چرتكه نمی اندازد. در بیمارستان های دولتی كاری كه نیاز هست برای بیمار انجام می شود اما ممكنست در بیمارستان های خصوصی هدف چیز دیگری باشد و كاری كه بیمار نیاز ندارد برای آن صورت گیرد. بنظر می رسد هدف در بیمارستان خصوصی پول است و معمولا پزشكان دوست ندارند پرستاران این مساله را مطرح كنند.»
حتی میزان حقوق پرستاران در بیمارستان های دولتی و خصوصی نیز با هم متفاوت می باشد. بگفته این پرستار هم اكنون پایه ی حقوق پرستاران طبق وزارت كار دو میلیون تومان است و حقوق دریافتی این قشر در بیمارستان خصوصی حدود دو میلیون و پانصد هزار تومان است. این مبلغ دربیمارستان های دولتی بالای سه میلیون تومان است.
او درباره تفاوت كاری و حقوق پرستاران در ایران و خارج از كشور توضیح می دهد: «چند سال پیش سازمان نظام پرستاری، بعضی از پرستاران كه خودشان تمایل داشتند را به كشورهایی كه با كمبود پرستار مواجه بودند اعزام كرد. من با بعضی از آنها در ارتباطم. برای مثال یكی از این پرستاران كه در قطر مشغول به كار شده بود، درخواست اضافه كار داده بود و روانشناسی را به محل زندگی او اعزام كرده بودند تا دلیل اضافه كاری اش را جویا شوند. یا زمانی كه هر دو ماه یك دفعه برای چكاپ دندان پزشكی نمی رفتند دلیل آنرا بوسیله نامه جویا می شدند. چون پرستاران در كشورهای دیگر از حقوق و مزایای بالایی برخوردار می باشند بیشتر پرستاران ایرانی برای كار در كشورهای دیگر تمایل نشان می دهند. زمانی كه من در ایران حدود یك میلیون و ۲۰۰ هزار تومان حقوق می گرفتم یكی از همكاران من در قطر حدود ۱۴ میلیون تومان حقوق می گرفت.»
این پرستار ادامه می دهد: «اكثر پرستاران مجبورند در بخش خصوصی و دولتی دو شیفت كار كنند كه در روحیه و توانشان تاثیر مستقیم می گذارد. پرستارانی داریم كه وقتی شنبه سر كار می آیند تا روز پنجشنبه به خانه شان نرفته اند. پرستارانی داریم كه ۲۴ ساعته در دو بیمارستان كار می كنند و هنوز قانونی در كشور ما وجود ندارد كه یك پرستار بیشتر از ۱۲ ساعت شیفت نایستد. بیشتر بیمارستان ها با كمبود پرستار مواجهند و وقتی كه پرسنل نیست مجبورند برای همان تعداد پرستار موجود شیفت كاری در نظر بگیرند. اما وقتی پرستاری دو تا سه شب نخوابیده نمی توان از او انتظار داشت دقت بالا یا رابطه خوبی با بیمار داشته باشد. بنا بر این زمانی كه پرستاران به مرخصی نیاز دارند، به سختی با آن موافقت می شود.»
وی دلیل كمبود پرستار را نداشتن استخدام بیمارستان ها عنوان می كند و می گوید: «نیروهایی كه باید طرحشان را بگذرانند مجبورند ماه ها در نوبت بمانند و زمانی كه جایی برای گذراندن طرح نمی ماند، معاف از طرح می شوند. فارغ التحصیلان رشته پرستاری كه باید دو سال در بیمارستان ها دوران طرح خودرا بگذرانند تا مدرك تحصیلی خودرا بگیرند معمولا اگر بیشتر از چهار بار درخواست دهند و پذیرفته نشوند بدون گذراندن دوره طرح مدرك دانشگاهی شان را تحویل می گیرند. در واقع اداره طرح نیروی انسانی با گذراندن طرح دانشجویان مخالفت می كند و خودش آنها را معاف از طرح می كند، از طرفی واقعا بودجه ای برای این كار ندارند.»
بخش های مختلف درمانی دشواری های خاص خودرا نیز دارند. بنا بر این بعضی از پرستاران كه در بخش های سختی مثل سوختگی و اعصاب و روان كار می كنند، اساسا نیاز بیشتری به توجه دارند. به اعتقاد این پرستار، سوختگی سخت ترین بخشی است كه پرستاران در آن مشغول به كارند و ادامه می دهد: «در درجه دوم، بیمارستان های اعصاب و روان و سپس بخش سرطانی اطفال دشوارترین بخش ها هستند. خیلی دل و جرات و روحیه بالا می خواهد سوختگی های یك بیمار را شست وشو دهیم و پانسمان های وی را عوض نماییم. آمار مرگ و میر بیمارانی كه گرفتار سوختگی شده اند هم بسیار بالا است و این اتفاقات با روحیه هر پرستاری سازگار نیست.»
او همین طور درباره برخورد پرستاران با موقعیت های بحرانی در كشور می گوید: «اكثرا در بیمارستان ها برای پرستاران كلاس های كار در مسائل بحرانی، مهارت آتش سوزی و زلزله برگزار می گردد و خیلی از پرستاران دل و جرات این را كه بتوانند در مسائل بحرانی ایفای نقش كنند، دارند. با این وجود گروهی از پرستاران هستند كه همیشه جهت شركت در مسائل بحرانی تمایل نشان می دهند و به بهترین شكل از پس موقعیت بحرانی برمی آیند. حداقل ۵۰ درصد پرستاران عاشق این كارند. برای مثال یك پرستار باید حتما دوره های آتش نشانی را گذرانده باشد.»
این پرستار درباره تاثیر روانی كار روی زندگی شخصی شان هم توضیح می دهد: «بیمارستان ها برای پرستاران روانشناس ندارند. امكاناتی مثل خدمات رفاهی و تفریحی یا استخر كه بعضی از كشورها برای پرستاران پس از شیفت كاری شان در نظر می گیرند، در ایران نداریم. خیلی دشوار است كه ما بتوانیم مشكلات كاری مان را در محل كارمان بگذاریم و به خانه برگردیم. پس از آن كه تجربه كاری مان بیشتر می شود یاد می گیریم كه باید چطور با مشكلات برخورد نماییم. بیمارستان برای ما امكاناتی نگذاشته است اما خودِ من با روانشناس درباره مسائلم صحبت می كنم. پیشنهاد می كنم بیمارستان ها برای پرستاران امكانات تفریحی و رفاهی بیشتری حتی تورهای یك روزه در نظر بگیرند تا آنها بتوانند خودشان را بهتر با شرایط وفق دهند.»
او همین طور با اشاره به اینكه تحریم ها حدود ۵۰ درصد از خدمات درمانی را تحت الشعاع خود قرار داده است، می گوید: «من مدتی در بخش شیمی درمانی هم كار كردم. برخی داروها با عوارض همراهند و تجهیزات پزشكی داخل هم با مشكل روبه روست. یك سری از داروهای ساده مثل قرص و شربت سرماخوردگی نیز از فهرست بیمه خارج شده اند كه دلیل همه ی اینها اعمال تحریم هاست هر چند كه تحریم كننده ها ادعا می كنند تحریم شامل دارو نمی گردد.»
با وجود سختی شغل پرستاری، بسیاری نگاه مثبتی به این قشر ندارند. این پرستار درباره این مساله نیز معتقد است: «در حال حاضر دید جامعه نسبت به این حرفه بهتر شده است. حدود ۲۸ سالی كه در این عرصه كار می كنم متوجه شدم دید مردم نسبت به سال های گذشته نسبت به این حرفه بازتر شده است برای اینكه آنقدر مشكلات در جامعه زیاد است كه دیگر به دنبال آن در بیمارستان ها نیستند. اما من هم تجربه های آزار كلامی را درباره پرستاران از طرف فامیل داشته ام.»
او می گوید: «پرستاری رشته ای است كه فقط با درد و رنج مردم سر و كار دارد و متاسفانه به این رشته توجه نمی گردد. هیچ گاه در نظر گرفته نمی گردد كه پرستار هم یك انسان است و به واسطه كارش در زندگی خانوادگی گرفتار مشكل می شود. گاهی اوقات ما ۲۴ ساعت شیفت هستیم و شب بعد میهمان داریم و باید بعنوان یك میزبان خوب از میهمان پذیرایی نماییم بدون آنكه به روی خودمان بیاوریم. ساعات كاری خسته كننده ای را پشت سر گذاشته ایم. وقتی از سر كار به خانه می رویم نباید خستگی را نشان بدهیم و همسر و بچه ها، هر كدام انتظارات خودشان را دارند و در نظر گرفته نمی گردد كه شیفت سختی را پشت سر گذاشته ایم. گاهی در شیفت های ما بیمارانی فوت می كنند و ما پس از سر و صدا و گریه و زاری به خانه می رویم و ذهنمان پر از هیاهو و سر و صداست و زمانی كه به یك محیط آرام نیاز داریم باید در خانه هم پاسخگو باشیم.»
منبع: پلات
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب